فکرش را هم نمیکردیم که روزی نام او، نام حسین امیرعبداللهیان نیز در فهرست شهدای کشور ما نوشته شود. بیشتر عمرش را در میدان دیپلماسی گذرانده و کارمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بود. نامش روی جلد چند کتاب در حوزه سیاست خارجی، از جمله سه کتاب «استراتژی مهار دوگانه آمریکا» و «دموکراسی متعارض ایالات متحده آمریکا در عراق جدید»، «ناکارآمدی طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا» به چشم میخورد. در لباس وزیر خارجه و دوره خدمت در این مسئولیت، در همراهی با رئیسجمهور در سفر به آذربایجان شرقی، در حادثه سقوط بالگردی که آنان سوارش بودند به شهادت رسید.
حسین امیر عبداللهیان از اواسط دهه ۱۳۷۰ در مسئولیتهای اجرایی به جمهوری اسلامی خدمت کرد و حدود سه دهه در وزارت امور خارجه مشغول به کار بود. در این مدت، حوادث کوچک و بزرگ بسیاری را به چشم دید و شاهد برخی از تغییر و تحولات مهم زمانه، از جمله جنگ در سوریه شد. در کتاب «صبح شام» از این جنگ، از بحرانی که عمیق و گسترده شد و از اتفاقاتی که به مسیری بیبازگشت افتاد صحبت میکند. کتاب به قلم محمدمحسن مصحفی تدوین شده و انتشارات سوره مهر، کار چاپ و نشر آن را انجام داده است. نوشتهاند که پیشنهاد ثبت این خاطرات را شهید سلیمانی به شهید عبداللهیان داد. نوشتهاند که «سردار سلیمانی یک سال قبل از درگذشت خود و در دیداری به حسین امیرعبداللهیان تأکید کرد که برای انتقال پیام رشادتها، شهادتها، شجاعتها و حتی جنایات و خیانتها در سوریه و منطقه غرب آسیا، بخشی از خاطرات خود را مکتوب و منتشر کند.»
راوی «صبح شام» در خاطراتش بسیار از شهید سلیمانی یاد میکند. «یکی دو بار سردار سلیمانی برای پیگیری بعضی موضوعات، بعد از جلسه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی بدون هماهنگی قبلی برای دیدن من به وزارت خارجه آمد و یگان حفاظت فیزیکی وزارت خارجه اطلاع داد سردار سلیمانی آمده و میخواهد شما را ببیند. علیالقاعده آقای سلیمانی اگر به وزارت خارجه میآمد باید وزیر خارجه را میدید. بعد از دیدار به ایشان میگفتم سردار، ممکن است وزیر امور خارجه، دلخور بشود که شما به اتاق کار من آمدهاید، خوب است ایشان را هم ببینید. از آنجا که انسان متواضعی بود، میگفت اشکال ندارد، حتماً میروم ایشان را هم میبینم. میرفت اتاق وزیر احوالپرسی میکرد و یک چای هم با ایشان مینوشید و ایشان را مطلع میکرد.»
چنان که نمونهای از متن را خواندیم، همه خاطرات به همین شکل، ساده و صریح، بدون طول و تفصیلهای اضافی روایت میشوند. همین سادگی و صراحت، یکی از ویژگیهای مثبت کتاب «صبح شام» است. این کتاب، حتی بدون در نظر گرفتن شهادت راوی آن نیز کتاب مهمی است. روایت بحران است و کوششهایی که برای مهار و مدیریت آن انجام شد. روایت جنگ است، و مجاهدتهایی که به هدف ختم هرچه سریعتر و کمهزینهتر آن صورت گرفت. روایت سیاست و روابط بینالملل است و بازیهایی که دولتهای منطقهای و فرامنطقهای، هرکدام به هدفی، راه میاندازند. «بخش های اطلاعاتی ما مستندات فراوانی دارند که تأیید میکند هدف اصلی ایجاد داعش و بحران بزرگی که برای منطقه ایجاد شد محور مقاومت و ایران است. قرار بود بحران به کشور ما منتقل بشود. این نقشهای بود که در سطح کلان برای منطقه و ما کشیده شد. کشورهای منطقه هم هر کدام، براساس درکی که از موضوع داشتند، وارد ماجرا شدند.»
متن اصلی کتاب «صبح شام» در سه بخش تنظیم شده است. در بخش ابتدایی و آغازین، شهید امیرعبداللهیان روایتی از چگونگی شکلگیری بحران در سوریه و مسائلی که بین مذاهب مختلف آن کشور وجود داشت صحبت میکند و بعد به اهداف و نقشههای آمریکا و نقشی که کشورهای عربی و غیرعربی – مثل عربستان و قطر و ترکیه - در همراهی با سیاستهای آمریکا ایفا میکردند میپردازد. «قبل از سال ۱۳۸۹ تصور غالب که درباره سوریه و مخاطرات پیش روی نظام سیاسی آن وجود داشت این بود که احتمال دارد کشورهایی تلاش کنند با استفاده از روشهای نرم یا از طریق کودتای آرام و بیسروصدا وضعیت سوریه را تغییر دهند. اما در ابتدای بحران نشانههایی مبنی بر ورود تروریستها از سراسر دنیا به داخل سوریه آشکار شد و بعد از آن اطلاعاتی به دست آمد که نشان میداد برخی کشورهای منطقه با ذوقزدگی درصدد ویرانی سوریه و تغییر نظام سیاسی این کشور هستند.» راوی در همین بخش، مخالفان حکومت سوریه را نیز برمیشمارد و حامیان و عقاید هر دسته را بررسی میکند. در بخش دوم از تلاشهای دیپلماتیک و سفرهایی که در ارتباط با تحولات منطقه صورت گرفته میگوید و بخش سوم را به اهمیت کوششهای سردار سلیمانی در مدیریت بحران سوریه و تامین امنیت ایران و سایر کشورهای منطقه اختصاص میدهد.
نظر شما